● سوره بقرة آیه 127 - عشق بازی با گفتن إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
خداوند دعا و گفتگو را می شنود و مانعی بر شنیدن وجود ندارد اولین شرط اجابت، دریافت پیام است. بلاتشبیه، فردی که کلاً کر و ناشنوا است صحبت با او فایده ای ندارد این که به خداوند هم خطاب می شود که تو شنوا هستی در واقع، فرد به خود هم نهیب می زند که با کسی حرف می زنی ویا از او درخواست می کنی که حرف و دعای ترا می شنود و این که کسی شنوای انسان باشد می تواند با او درد دل کند و آرامش کسب کند بلاتشبیه، گاهی دیده می شود بین انسانها، وقتی فردی با فردی دیگر حرف می زند حتی بدون هیچ واکنشی از طرف مقابل، فرد احساس سبکی و راحتی می کند اما خداوند متعال علاوه بر شنوا بودن دانا و علیم هم است علاوه بر دریافت پیام، درک پیام هم مهم است. بلاتشبیه، صحبت یک ایرانی با یک ژاپنی را در نظر بگیرید هر چند که این ژاپنی صداها را می شنود اما متوجه معنا و مفهوم پیام نمی شود او در واقع شنوای نادان است خداوند علاوه بر شنیدن دعا و گفتگو می داند که چه گفته می شود و تا چه اندازه دارای صدق و صفا است و احاطه همه جانبه به پیام و فرستنده پیام دارد. گاهی دیده می شود دعا و گفتگو با خداوند از روی تمسخر یا خودنمایی و غیره است واکنش خداوند هم از روی دانایی و علیم بودن است و بهترین انتخاب ها و تصمیم ها گرفته می شود.این قانون کلی است که هر چه دانایی بیشتر باشد تصمیم های بهتر هم گرفته میشود. گاهی بهترین انتخاب این است که درخواست بنده رد شود و جایگزینی بهتر نصیب او گردد و این که به خداوند هم خطاب می شود که تو علیم هستی در واقع به خود گفته می شود که با کسی حرف می زنی ویا از او درخواست می کنی که به اخلاص حرف و دعای تو اگاه است و بهترین انتخاب ها و تصمیم ها را برای تو اتخاذ می کند.
ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! [ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﺍ ] ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﭙﺬﻳﺮ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﻳﻲ،
گاهی انسان با خداوند متعال حرف می زند، درخواستی می کند اما در پی این حرف، واقعا، آن اعتقاد بزرگ را ندارد که خداوند صحبت او را می شنود و یا برمبنای دانایی و علیم بودن خود رفتار می کند در واقع ، فرد هربار که خداوند متعال را بر اسامی خاصی چون سمیع و علیم خطاب می کند آن باور که با چنین خداوندی روبرو هستی در رفتار و نحوه رفتار با خداوند متعال می تواند تاثیر زیادی بگذارد. تو می شنوی دعایم را، تو می دانی من چقدر به آن نیاز دارم، تو می توانی مرا در این شرایط کمک کنی و با دانایی خودت دستگیری کنی.
می بینیم دو پیامبر عظیم الشان ابراهیم و اسماعیل با آن که به شنوایی و علیم بودن خداوند متعال از پیش اگاه بودند و هستند اما باز در دعای خود بر بروزرسانی باورهای خود اقدام می کنند و عشق بازی را نشان می دهند حرف های عاشق گویا تکراری است اما همین حرف هاست که حرارت عشق و عاشقی را همچنان افزایش می دهد.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : حضرت ابراهیم (علیهالسلام) |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره بقرة آیه 52 - پس از بخشش ، تشکر کنید
اگر کسی از خطای شما گذشت و شما را بخشید از او تشکر کنید. این کار، مورد پسند خداوند است.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : شکر- سپاس |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 27 - رفتار در پی رفتار
در آیهی قبل، فرعون خطاب به گروهی (گویا مشاورینش) گفت: بگذارید من موسی را بکشم و گویی از سر تمسخر اینچنین ادامه داد که موسی هم خدایش را بخواند تا مانع کشتن من شود در این آیه حضرت موسی علیه السلام هم، خدا را خواند و از او کمک گرفت. کمک حضرت موسی علیه السلام از نوع پناه بردن بود. ایشان همان کاری که فرعون گفته بود و آن درخواست و خواندن خداوند بود انجام دادند فرعون گفت، بخوان و دعا کن، و حضرت موسی علیه السلام گویی گفتند، بله می خوانم و دعا می کنم اما این جا حضرت موسی علیه السلام به فرعون این نکته را متذکر می شوند اینکه تو می گویی موسی خدایش را بخواند اینجور هم نیست بلکه موسی هم خدای خویش و هم خدای شما را می خواند و اگر تو قائل به وجود پروردگار نباشی این انکار، حقیقت را عوض نمی کند لذا من پروردگارم و پروردگار شما را که یکی است می خوانم و به او پناه می برم از کسی که متکبر است و علی رغم مشاهده معجزات و دلایل روشن براحتی حاضر است یک فرد را بکشد فردی که به بروز حساب ایمان ندارد چراکه قطعا کسی که منکر پروردگار است چنین کسی به روز حساب و کتاب باور ندارد.می بینیم که نحوه بیان و رفتار حضرت موسی علیه السلام متناسب با عملکرد فرعون است هر چند که واقعاً متکبر و خود بزرگ بینی که به باوری به حساب و کتاب ندارد شر آن هم بیشتر و خطرناک تر است مانند دونالد ترامپ، متکبری که شرش همه کشورهای دنیا را درگیر کرده است. نکته زیبایی در این آیه هست که بحث از «لا یؤمن بیوم الحساب» است شاید عده ای به جهان دیگر اعتقاد داشته باشند اما جهانی که مثلاً حضرت مسیح، شفاعت گنهکاران را می کند و آنان وارد بهشت می شوند یا خداوند را بزرگتر از آن می بینند که آنها را عذاب کند هرچند که از هر ظلمی که توانستند فروگذار نکرده اند این گونه افراد شاید اعتقاد به بزرگی خداوند داشته باشند اما اعتقادی به حساب و کتاب و حکیم بودن خدا ندارند لذا برای آن ها یکسان است ظلم و عدالت، لذا شر آنها می تواند بزرگتر باشد.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : نیکو سخن گفتن |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 9 - جمله کلیدی پس از امر کردن
با تکرار کلمه ی «السَّیِّئَاتِ» یک حالت آهنگین زیبایی به آیه داده است:«وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ».
حالت آهنگین و موزون می تواند اثر مضاعفی بر روح و روان مخاطب بگذارد همچنین که یک بیت شعر گاهی انسان را زیر و رو می کند. البته، این حالت آهنگین فقط بخاطر تکرار کلمه ی «السَّیِّئَاتِ» نیست چراکه فعل امر «قِ» در «وَقِهِمُ»(تشکیل شده از واو ربط ، فعل قِ، و ضمیر هُم) نیز با فعل «تَقِ» از یک خانواده و یک ریشه هستند. ریشه کلمهی آنها، «وقی» است.(حفظ کن، حفظ کنی)
«وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ».(چند بار این قسمت آیه را تکرار کنیم، باشد که زیبایی آن را بیشتر درک کنیم).
وقهم السیئات و من تق السیئات یومئذ(و آنان را از بدیها حفظ کن، و هر که را از بدیها حفظ کنی در آن روز،) فقد رحمته و ذلک هو الفوزالعظیم(قطعاً او را مشمول رحمت خود ساخته ای و این است کامیابی بزرگ.)
اما این قسمت آیه،از لحاظ نحوهی بیان هم بسیار جالب است. بیایید بر مبنای آن یک مثالی بزنیم: نماز بخوان هر که نماز بخواند...و به جای سه نقطه می توان دلیل و فواید نماز را بیان کرد. مثال دیگر، دخترم حجابت را رعایت کن و هر دختری که حجابش را رعایت کند مثل کسی است که با دشمن در خط مقدم جبهه می جنگد(گاهی شرایط همانند مجاهدِ در راه خدا برای فرد با حجاب سخت می شود ولی او مانند چه کسی است و چه ارزش و مقامی دارد.)
راستی، چه بهتر و زیباست که امر به معروف با دلیل یا ... همراه باشد گاهی به ذهن نمی رسد که چه دلیلی باید گفت یا هراس داریم که چگونه دلیل خوبی را بیان کنیم یا در شک و تردید هستیم که بگوییم یا نگوییم اما وقتی از این راهکار زیبای فوق استفاده میکنیم راحتتر می توان در این میدان قدم بگذاریم مثلاً می گوییم، فرزندم درباره ازدواج، زیاد کتاب بخوان، خب در اینجا میخواهیم دلیل بیاوریم اما چه دلیلی! باید کمی فکر کرد، راهکار بالا به ما می گوید مثلاً در ادامه ی آن اینگونه بگو: هر که در این باره کتاب زیاد بخونه، خب در این جا ما با گفتن این جملهی کلیدی، اولا، زمان کوتاهی برای یافتن دلیل، ارائه بهتر ویا تمرکز بیشتر بدست میآوریم ثانیا، از خود می خواهیم که ادامه ی آن را باید انتخاب کنی، پیدا کنی یا بگویی. بهرحال در مسیری قرار گرفتی که باید بگویی و این، وسوسه های شیطان را که می گوید: نگو، بهر دلیل را خنثی می سازد. البته ناگفته نماند فرض بر این است که دلیل منطقی و عقلایی برای کار خود دارد و حتی برای ارائه در چنین مواقعی تمرین کرده است.
فرزندم درباره ازدواج، زیاد کتاب بخوان، هر که در این باره کتاب زیاد بخونه، در انتخاب همسر بهتر عمل می کنه و این یعنی خوشبختی.
راستی همین تکرار و آوردن جمله کلیدی پس از امر، چنان اثری را می گذارد که گویی دو بار، امر به معروف انجام گرفته است یکبار امر به معروف مستقیم و بار دیگر امر به معروف غیر مستقیم.
عزیزم، درس بخوان هر که درس بخواند...
از جمله کلیدی و این گونه بیان، گویا می توان گل های دیگری هم از این مزرعه برداشت کرد وقتی گفته می شود عزیزم، درس بخوان هر که درس بخواند ،اینگونه پیامی هم به مخاطب ارسال می کند تو هم می توانی درس بخوانی و شامل همه کس(هر که) و اگر بعداً هم درس بخوانی نیز می شود. نماز بخوان هر که نماز بخواند، یعنی گوینده بطور غیرمستقیم به مخاطب القا می کند که احتمال اینکه تو هم نماز بخوانی هست، مخاطب هم شاید چنین دریافت کند که آیا ممکن است من هم روزی نماز بخوانم،
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : امر به معروف |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 4 - گام های کفار:دلیل تراشی،تکذیب، توطئه
کفار با جدال سعی می کنند دلیل کفر خود را نشان دهند یا به عبارتی برای کفر خود پشتوانه ای ایجاد کنند. (ﻣَﺎ ﻳُﺠَﺎﺩِﻝُ ﻓِﻲ ﺁﻳَﺎﺕِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺇِﻟَّﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍْ ...«٤سوره شریفه غافر» ﺟﺰ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﻔﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﻛﺴﻲ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﺪﺍﻝ ﻭ ﺳﺘﻴﺰﻩ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ...) رفت و آمد کافران در شهرها و کشورهای مختلف براى امور گوناگون از جمله مسایل فرهنگی نباید موجب فریب شما شود و در واقع، این تغییر و جابجایی آنها در شهرها و سرزمین ها نشانه حقانیت آنها نیست و تعدادی از این جشنواره ها و سمینارهای آنها هم در حقیقت ابزاری برای پیشبرد جدال های باطل است.(...فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلاد «آیه ی ۴ سوره مبارکه غافر» ...پس رفت و آمدشان در شهرها تو را دستخوش فریب نگرداند.) اغلب این مرحلهی دلیل تراشی برای کفر، به تکذیب و دروغ پنداشتن آیات الهی از جمله پیامبران، راهنمایان، گفتار و کتب آسمانی منتهی می شود (کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ... «آیه ی ٥ سوره مبارکه غافر» ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ (ﻛﻔّﺎﺭ ﻣﻜّﻪ) ﻧﻴﺰ ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ﻭ ﺍﺣﺰﺍﺑﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪﺷﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ (ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ) ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ...) و اغلب این مرحله هم به توطئه پیش می رود تا تبعید یا زندانی کنند یا بکشند(...وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ..«آیه ی ٥ سوره مبارکه غافر»...و هر امتی آهنگ رسول خود کردند تا او را بگیرند... ) در ادامه می آید که هر جدالی مورد مذمت نیست بلکه جدال بوسیله باطل است که سعی می کنند حق را بدان زایل و باطل سازند و دلیل هم برای کفر خود بتراشند(...وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ...«آیه ی ٥ سوره مبارکه غافر»... و به وسیله باطل ، مجادله و ستیز کردند تا حق را بدان زایل و باطل سازند... ) در پایان از عاقبت و سرانجام کار آنها گفته می شود که آنها در دنیا به عذاب دچارند و آن هم عذابی سخت (...فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ...«آیه ی ٥ سوره مبارکه غافر» اما من آنها را به عقوبت فروگرفتم و عقوبت من چه سخت بود.) و در آخرت هم آنها در دوزخ خواهند بود چراکه فرمان پروردگار درباره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتش باشند (وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ «آیه ی ۶ سوره مبارکه غافر» و بدین سان فرمان پروردگارت درباره کسانی که کفر ورزیده بودند ، به حقیقت پیوست که ایشان همدمان آتش خواهند بود.)
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : کافر و کافران |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 8 - رعایت تقدم
آبَاء و أَزْوَاجِ و ذُرِّیَّاتِ افراد شکل دهنده خانواده هستند تا پدران و مادران نباشند شخص حیات پیدا نمی کند و تا با همسران ازدواج نکند فرزندان و ذریه ای بوجود نخواهد آمد. ترتیب آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ گویی نشان دهنده رعایت تقدم است و برای رعایت احترام هم گویا چنین ترتیبی باید در نظر گرفته شود.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : نسل |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 28 - مسرفی که هدایت نمی شود و خداوند او را گمراه می سازد
مسرف می تواند کسی باشد که خداوند او را هدایت نمی کند«إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» (آیهی ۲۸ سوره مبارکه غافر) و نیز می تواند کسی باشد که خداوند او را گمراه می سازد.«یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ»(آیهی ۳۴ سوره مبارکه غافر)
در ضمن، کلمه مسرف بصورت فرد و نه جمع، دو بار در قرآن آمده است که این دو بار هم در سوره غافر در آیات فوق یعنی ۲۸ و ۳۴ آمده است.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : اسراف |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 34 - مسرفی که هدایت نمی شود و خداوند او را گمراه می سازد
مسرف می تواند کسی باشد که خداوند او را هدایت نمی کند«إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» (آیهی ۲۸ سوره مبارکه غافر) و نیز می تواند کسی باشد که خداوند او را گمراه می سازد.«یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ»(آیهی ۳۴ سوره مبارکه غافر)
در ضمن، کلمه مسرف بصورت فرد و نه جمع، دو بار در قرآن آمده است که این دو بار هم در سوره غافر در آیات فوق یعنی ۲۸ و ۳۴ آمده است.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : اسراف |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 29 - الْمُلْکُ الْیَوْمَ در دنیا و آخرت
شاید در دنیا، الْمُلْکُ الْیَوْمَ(از آیهی ۲۹غافر) برای شما (لَکُمُ) باشد. لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ دست فرعونیان که، ظَاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ، و بر اوضاع مسلطند اما قطعا در اخرت، الْمُلْکُ الْیَوْمَ(از آیهی ۱۶ غافر)ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺧﺪﺍی ﻳﮕﺎﻧﮥ ﻣﺴﻠﻂ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ است، لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ.
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : مالکیت خداوند |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
رمضانی (داور) : ملک تنها و تنها براى خداست و روز قیامت، روز ظهور ملک و سلطنت خدا بر خلق است، ملک و سلطنت على الاطلاق.
خداوند در دنیا هم مالک هست چون او، مالک علی الاطلاق هست و در دنیا بالعرض این مالکیت را به انسان میدهد و آیه 29 میفرماید که: اکنون که سلطنت در دست شماست، و شما بر سایر مردم یعنى بنى اسرائیل غلبه دارید و در زمین علو و بلندپروازى مىکنید
● سوره غافر آیه 5 - ترجمه ی «فکیف کان عقاب»:و چگونه عقوبت سخت کردم!
در ترجمه «ﻓَﻜَﻴْﻒَ ﻛَﺎﻥَ ﻋِﻘَﺎﺏ» از این آیه گروهی از مترجمین، «پس ( بنگر که ) چگونه بود کیفر من!» و یا «پس عذاب من چگونه بود؟» و به این مضامین ترجمه نمودند (همراه با علامت تعجب در جمله امری با لحن قوی یا علامت سوال که گویای پرسشی بودن جمله است.) اما گروهی دیگر «و چگونه عقوبت سخت کردم!» یا «و عقوبت من چه سخت بود.» یا «و به عقوبت شدیدی مجازات نمودیم» ترجمه کردند(همراه با علامت تعجب در جمله خبری برای بیان تعجب و حیرت یا علامت نقطه در پایان جمله که گویای خبری بودن آن می باشد.)
درباره ترجمه اول این گونه استدلال می شود که ویرانههای شهرهای مورد کیفر واقع شده در مسیر مسافرتهای شما به چشم میخورد، ویا سرنوشت شوم و عاقبت سیاه و تاریک ایشان بر صفحات تاریخ و در سینههای گروهی از مردم ثبت است، که می توان دید و شنید و این گونه ترجمه ها می خواهد که افراد نسبت به آن بی تفاوت نباشند و با دیدن و شنیدن صحیح تا حدی متوجه کم و کیف عذاب گردند و از آن عبرت بگیرند اما ممکن است در این موارد اشکالاتی مطرح شود مثلاً، آیا واقعاً این ویرانه ها متعلق به اقوامی بوده است که مرتکب گناهانی شدند که منجر به نزول عذاب گردیده است یا این که این ویرانه ها متعلق به اقوامی بوده که در گذشته زندگی می کردند و به تدریج محل سکونت آنها بخاطر عوامل طبیعی به ویرانه تبدیل شده است و از کجا مشخص است که حتماً این ویرانه ها مربوط به فلان قوم که عذاب بر آنها نازل شده است می باشد یا آیا هرچه ویرانه ای در دنیاست فقط بخاطر نزول عذاب بوده است یا این که عده ای که از عذاب بر قوم فلان ویرانه حکایت می کنند گفتار آنها حتماً درست می باشد، «پس ( بنگر که ) چگونه بود کیفر من!» راستی چگونه بنگرد عذاب را در صورتی که فقط ویرانه ها مانده است و بس. هر چند که همین ویرانه ها مخصوصا خرابی کاخ های پادشاهان می تواند مایه عبرت باشد که چگونه آن جلال و شکوه نابود شد و از بین رفت.
هان ای دل عبرتبین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان(خاقانی)
علی ای حال، به نظر می رسد اشکالات فوق با ترجمه گروه دوم از عبارت «ﻓَﻜَﻴْﻒَ ﻛَﺎﻥَ ﻋِﻘَﺎﺏ» برطرف می شود.
کذبت قبلهم قوم نوح والاحزاب من بعدهم و همت کل امه برسولهم لیاخذوه و جادلوا بالباطل لیدحضوا به الحق فاخذتهم فکیف کان عقاب
( اگر امت تو را تکذیب کردند غم مدار که ) پیش از اینان هم قوم نوح و طوایف بعد از نوح نیز ( پیغمبران را ) تکذیب کردند و هر امتی همّت گماشت که پیغمبر خود را دستگیر ( و هلاک ) گرداند و جدل و گفتار باطل به کار گرفت تا برهان حق را پایمال سازد ، من هم آنها را ( به کیفر کفر ) گرفتم و چگونه عقوبت سخت کردم!( ترجمه ی استاد الهی قمشهای)
پیش از ایشان قوم نوح و گروههایى که بعد از ایشان بودند پیامبرشان را تکذیب کردند. و هر امتى آهنگ آن کرد که پیامبرش را دستگیر کند، و به باطل به ستیزه برخاست تا حق را از میان بردارد. اما من آنها را به عقوبت فروگرفتم و عقوبت من چه سخت بود.( ترجمه ی استاد آیتی)
| قالب : تفسیری |
گوینده : سید حسین اخوان بهابادی |
| منبع : |
موضوع اصلی : عذاب دنیوی |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
رمضانی (داور) : علامه طباطبایی میفرمایند: «در جمله" فَکَیْفَ کانَ عِقابِ" ذهن شنونده را به چیزى که خودش مىداند یعنى به کیفیت عقاب آنان متوجه مىکند تا شدت بلاى آنان در ذهنش حاضر شود و خلاصه مىفهماند تو خود مىدانى که ما چگونه آنان را هلاک کردیم و نسلشان را منقرض ساختیم، چون خداى تعالى قبلا به داستان یک یک آنها اشاره کرده بود.»
ترجمه گروه اول بر این اساس است و اشکال وارد شده صحیح نمیباشد.