سیروس عزیزی
...برای ایشان راهی خشک در دریا بزن، از پا گذاشتن در آن نترس و بیم مدار . یا: ... برای ایشان راهی خشک در دریا بزن، مباد که از پا گذاشتن درآن و رفتن بهراسی و بیم بداری.
[ همه نکته ها ] نکته های سيروس عزيزي (2 مورد)
  سوره حمد آیه 4 - یوم الدین
در این آیه ی شریفه، خصوصیت روز جزا مجمل بیان شده است و این اجمال در سوره ی مبارکه ی انفطار، آیات شریفه ی 17 تا 19 تفسیر و تبیین شده است:
" وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ. ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ."
"وتو چه می دانی که روز جزا چیست؟ ، و باز چه می دانی که روز جزا چیست ؟، روزیست که کسی درباره کسی اختیاری ندارد و فرمان در آن روز مختص خداست." (ترجمه ی علامه طباطبایی رحمه الله علیه).
یوم الدین روزی است که:
"... یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ ... "( سوره ی مبارکه ی بقره ، آیه ی شریفه ی 254). "روزی که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه میانجیگری و شفاعتی است".
"...وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ." (سوره ی مبارکه ی بقره ، آیه ی شریفه ی 166) "...و همه ی علل و اسباب گسسته شود...". به عبارت دیگرهمه ی روابط و تأثیر و تأثرات بین اسباب عالم منقطع می شود و هیچ سببی نمی تواند مؤثر واقع گردد. بنابراین هیچ شخصی به نفع هیچ شخص دیگر مالک چیزی نمی باشد، ومطلقا همه ی امور و فرمان از آن خداست.
  سوره مدثر آیه 31 - أَصْحابَ النَّارِ
أَصْحابَ النَّارِ
به نظر می رسد هر چه در قرآن " اصحاب النار" آمده مقصود از آن " اهل آتش " است، مگر در آیه ی مبارکه ی: "وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِکَةً... " (سوره ی شریفه مدثر، ابتدای آیه ی مبارکه ی 31) که مقصود و منظور از آن " فرشتگان نگهبان جهنم " است.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های سيروس عزيزي (83 مورد)
  سوره یوسف آیه 84 - پژوهش های شخصی
و از آنان روی برتافت و گفت ای دریغ بر یوسف و چشمانش از اندوه سپید شد، در حالی که اندوه را در سینه فرومی خورد. (و خویشتن دار بود.)

توضیح:
«ای دریغ بر یوسف» = معادل دقیق «یا أسفى على یوسف».
«سپید شد» = ترجمه وفادار به « ابْیَضَّتْ» بدون افزودن «نابینا»
«اندوه را در سینه فرو میخورد» = نزدیک ترین بیان برای « کَظیمٌ» بر اساس ریشه شناسی «حبس کردن/ فروخوردن)
برانتز «و خویشتن دار بود» به عنوان توضیح اختیاری، و نه جزو متن.
  سوره احزاب آیه 72 - پژوهش های شخصی
ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم ، پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن بیمناک شدند، و انسان آن را بر دوش گرفت ، به راستی او بسیار ستمکار و نادان است.

دلایل
.1 وفاداری به متن
2. حفظ ساختار عربی
چینش عرضنا ... فأبین .... وأشفقن .... وحملها الإنسان .... إنه ..... کاملاً در ترجمه منعکس شده است.
3 انتخاب واژگان دقیق
«عرضنا» - عرضه داشتیم .
«أشفقن» - بیمناک شدند ،ترس معرفتی و احترام آمیز بهتر از«هراسیدند» یا «ترسیدند»).
«حملها» - بر دوش گرفت نزدیک ترین به «حمل».
«ظلوما جهولاً» - «بسیار ستمکار و نادان» بی افزوده و وفادار .
4 روانی و انسجام
  سوره احزاب آیه 56 - پژوهش های شخصی
بی‌گمان، خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما نیز بر او درود فرستید و به‌درستی و تمام، تسلیم او باشید.
[ همه لغت ها ] لغت های سيروس عزيزي (105 مورد)
  سوره آل عمران آیه 134 - پژوهش های شخصی
«سرّاء» : در متن آمده است.
 توضيح :
«سرّاء»
«معناشناسی و تحلیل واژگانی «سرّاء» در قرآن کریم»

مقدمه
زبان قرآن کریم، شبکه‌ای از معانی و واژگان دقیق و استادانه است که هر واژه در آن نه تنها یک مفهوم صرف، بلکه نمادی از سنت‌ها، تربیت اخلاقی و تجارب انسانی را منتقل می‌کند. واژه «سرّاء» یکی از این واژگان است که در کنار «بأساء» و «ضرّاء» به کار رفته و تصویری جامع از خوشی‌ها، نعمت‌ها و آرامش‌های پایدار انسان ارائه می‌دهد. در قرآن، «سرّاء» برخلاف «بأساء» و «ضرّاء»، نماد خیر، نعمت، فراوانی و لطف الهی است و بیانگر حالت‌های پایدار و مستمر رضایت و آسایش انسان است.
این واژه در سیاق‌های مختلف، پیام تربیتی و اخلاقی دارد؛ نشان می‌دهد که زندگی انسانی تنها عرصه رنج و شدت نیست، بلکه همراه با آرامش، نعمت و رحمت الهی است. مطالعه دقیق این واژه و کاربردهای آن، ابعاد زیبای بلاغت و تربیت قرآن را آشکار می‌سازد.

ریشه‌شناسی و معناشناسی لغوی
واژه «سرّاء» از ریشه ثلاثی «سَ ـ رَ ـ رَ» گرفته شده است که در لغت عرب به معنای خوشی، نعمت، فرح و آسایش آمده است:
لسان العرب (ابن منظور): «السُّرّ: الفرح والنعمة».
مفردات الفاظ قرآن (راغب اصفهانی): «السرّاء: ما یسُرّ الإنسان ویعطیه الراحة والهناء».
تاج العروس (زبیدی): سرّاء به معنای نعمت و خوشی پایدار است، که معمولاً در تضاد با شداید و رنج‌های زندگی («بأساء» و «ضرّاء») به کار می‌رود.
در نتیجه، ریشه «سَ ـ رَ ـ رَ» شبکه معنایی گسترده‌ای ایجاد می‌کند که شامل خوشی‌های مادی، معنوی و رحمت الهی است و شکل فَعْلاء واژه «سرّاء»، حالت پایدار و ممتد این خوشی‌ها را نشان می‌دهد.
تحلیل صرفی و بلاغی
«سرّاء» بر وزن فَعْلاء ساخته شده است؛ وزنی که در عربی غالباً برای تأکید بر کیفیتی پایدار و مستمر به کار می‌رود. بنابراین، «سرّاء» نه یک نعمت گذرا، بلکه بیانگر حالت مستمر و پایدار خوشی و لطف الهی است. هم چنین به‌کارگیری وزن «فَعْلاء» در سه واژه «بأساء»، «ضرّاء» و «سرّاء»، علاوه بر بار معناییِ استمرار، نوعی موازنه صوتی و آهنگین نیز ایجاد می‌کند. این هماهنگی آوایی باعث می‌شود که تقابل مفهومیِ این سه واژه، در سطح شنیداری هم برجسته شود و اثر تربیتی و معنوی آیات بر مخاطب دوچندان گردد. این بعد موسیقایی از ظرافت‌های بلاغی قرآن است.
در تضاد بلاغی و معنایی، واژه «سرّاء» با «ضرّاء» و «بأساء» قرار گرفته است:
ضرّاء: نماد رنج‌های پایدار انسانی و مصائب فردی
بأساء: نماد شداید و سختی‌های عمومی، اجتماعی و تاریخی
سرّاء: نماد نعمت و آسایش پایدار، خوشی و آرامش مادی و معنوی
این تقارن وزنی و معنایی، شبکه‌ای بلاغی می‌سازد که نشان می‌دهد زندگی انسانی در سنت الهی همواره میان رنج و خوشی، شدت و لطف، آزمون و پاداش در نوسان است.

کاربردهای قرآنی و تحلیل سیاق

۱. نعمت و خوشی پس از شداید
هود/۱۰: «وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ الشَّرُّ عَنِّی...»
در این آیه، «نعمت» که هم‌معنی «سرّاء» است، پس از تجربه رنج («ضرّاء») آمده و تضاد بلاغی میان رنج و نعمت را نشان می‌دهد. پیام تربیتی: صبر و امید به رحمت خدا.

فصلت/۵۰: «وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ...»
تاکید بر این است که «سرّاء» و نعمت الهی حالت ماندگار و پایدار دارند و پس از آزمون، به عنوان پاداش الهی ظهور می‌کنند.

۲. همنشینی مستقیم با «ضرّاء»
آل‌عمران/۱۳۴: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ...»
این آیه نشان می‌دهد که نیکوکاران در هر دو حالت خوشی («سرّاء») و سختی («ضرّاء») انفاق می‌ کنند؛ یعنی حالات روحی مختلف و شرایط متفاوت زندگی مانع از انجام نیکوکاری آنان نمی‌شود و فضیلت اخلاقی بر همه وضعیت‌ها غالب است.

اعراف/۹۵: «وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُون»
این آیه نشان می‌دهد که منطق کفار بر انکار سنت الهی مبتنی است؛ آنان نعمت و آسایش («سرّاء») و سختی و رنج («ضرّاء») را تجربه می‌کنند، اما حقیقت اینکه هر دو بخشی از سنت الهی و وسیله امتحان انسان‌اند را درک نمی‌کنند.

۳. آیات غیرمستقیم مرتبط با مفهوم «سرّاء»
هرچند لفظ «سرّاء» در این آیات نیامده است، اما معنا و مضمون سرور، نعمت و آرامش پایدار انسانی را منتقل می‌کنند. در بقره/۲۶۱، مثال انفاق‌کنندگان در راه خدا آمده است: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ…» که نشان‌دهنده فراوانی نعمت و برکت الهی ناشی از عمل صالح است.
در آل‌عمران/۱۴۰، آمده است: «وَمَا أُنفِقُوا مِن قَبْلِ الْمَوْتِ وَ مَا أَخَذُوا مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا لِیَکُونُوا مُسْتَسْلِمِینَ» که اشاره به رضایت و آرامش درونی مؤمنان با عبودیت و اعتماد به خدا دارد.
همچنین در انسان/۱۱، خداوند مؤمنان را از شر آن روز حفظ کرده و به آنان «نَضْرَةً وَ سُرُورًا» عطا می‌کند که بیانگر سرور و آرامش پایدار در قیامت است.
در انشقاق/۷-۹ نیز آمده است: «فَیَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا» که اشاره به خوشحالی و آسایش پایدار مؤمنان پس از حسابرسی الهی دارد.

۴. توضیح روش‌شناسی معناشناسی
برای دقت بیشتر، میان آیاتی که به‌طور مستقیم واژه «سرّاء» را در خود دارند و آیاتی که تنها به مفهوم و معنای آن اشاره می‌کنند، تفاوت قائل می‌شویم. دسته نخست شامل آل‌عمران/۱۳۴ و اعراف/۹۵ است و مستند اصلی تحلیل صرفی، بلاغی و سیاقی به شمار می‌روند. دسته دوم، آیاتی هستند که صرفاً با معنا و مضمون سرور و نعمت مرتبط‌اند (بقره/۲۶۱، آل‌عمران/۱۴۰، انسان/۱۱، انشقاق/۷-۹). بدین ترتیب، «سرّاء» هم در سطح واژه‌شناسی مستقیم و هم در سطح معنایی و مفهومی قابل تحلیل و پیگیری است و پایه‌ای محکم برای بخش «نکات بلاغی و تربیتی» فراهم می‌آورد.

نکات بلاغی و تربیتی
«سرّاء» همواره با مفهوم رحمت و نعمت الهی همراه است و انسان را به شکر، امید و اعتماد به خداوند دعوت می‌کند.
تضاد بلاغی «سرّاء» با «ضرّاء» و «بأساء» به فهم دقیق سنت الهی در زندگی و اهمیت صبر و استقامت کمک می‌کند.
«سرّاء» تنها نعمت مادی نیست، بلکه شامل آرامش قلبی، رضایت درونی و رشد معنوی نیز می‌شود.

جمع‌بندی
واژه «سرّاء» در قرآن کریم نمادی از نعمت، خوشی و آسایش پایدار است که انسان را در مسیر تربیت اخلاقی، معنوی و اجتماعی هدایت می‌کند. در کنار «بأساء» و «ضرّاء»، تصویری کامل از دوگانه رنج و خوشی، شدت و لطف، شداید و رحمت ارائه می‌کند:
بأساء و حین البأس: شداید عمومی، کیفر الهی
ضرّاء: رنج‌های فردی و آلام جسمی
سرّاء: نعمت و خوشی پایدار
بنابراین، «سرّاء» نه تنها واژه‌ای دال بر نعمت و خوشی است، بلکه نشانه‌ای بلاغی و تربیتی از سنت الهی در اعطای پاداش و آسایش به انسان، و راهی برای شکر، امید و اعتماد به خداوند است.
  سوره بقرة آیه 177 - پژوهش های شخصی
«ضَرّاء» : در متن آمده است.
 توضيح :
«ضَرّاء»
واکاوی ریشه‌شناختی و معناشناسی واژه «ضَرّاء» در قرآن کریم

مقدمه
زبان قرآن کریم، عرصه‌ای است سرشار از شبکه‌های معنایی و واژگانی که هر واژه در آن با دقتی شگرف در جایگاه خود نشسته است. از جمله این واژگان، «ضَرّاء» است که در کنار «بأساء» و «سرّاء» به کار رفته و تصویری چندلایه از شدّت‌ها، ابتلائات و مصائب انسانی ارائه می‌دهد. این واژه همچون آیینه‌ای است که رنج‌های درونی، آلام جسمی و تجربه‌های دشوار فردی را منعکس می‌کند و نشان می‌دهد سنت ابتلاء در قرآن چگونه با دقت و ظرافت در قالب کلمات منتقل شده است.

ریشه‌شناسی و تحلیل لغوی
واژه «ضَرّاء» از ریشه ثلاثی ضَرّ گرفته شده است. در لغت، این ریشه به معنای مقابل نفع، آزار، آسیب و زیان است. ابن فارس در مقاییس اللغة آن را به معنای آزار و سختی‌ای که به انسان از درون یا بیرون می‌رسد دانسته است. لسان العرب می‌گوید: «الضَّرّ نقیض النفع»، و «الضَّرّاء» به «هرحالت ناخوشایند و زیان‌بار» اطلاق می‌شود. راغب اصفهانی در مفردات بیان می‌کند که «الضَّرّاء» بیشتر دلالت بر «مصیبت‌های بدنی، بیماری‌ها و رنج‌های فردی» دارد، در حالی که «البأساء» به «شدت و سختی‌های عمومی، کیفر الهی و برخی تنگناهای اجتماعی و اقتصادی» اشاره دارد.
این تفاوت معنایی باعث می‌شود که «ضَرّاء» و «بأساء» در کنار هم، طیف کامل ابتلائات انسانی از رنج فردی و جسمی تا شدت‌های عمومی و تاریخی را نشان دهند.

تحلیل صرفی و بلاغی
تحلیل صرفی و بلاغی
واژه «ضَرّاء» بر وزن فَعْلاء ساخته شده است؛ وزنی که در زبان عربی غالباً برای تأکید بر کیفیتی پایدار و مستمر به کار می‌رود. بنابراین، «ضرّاء» تنها یک رنج گذرا را نشان نمی‌دهد، بلکه حکایتگر حالتی ممتد از سختی، بیماری یا آلام درونی است.
در تقارن زیبا، قرآن از واژه «سرّاء» نیز در همین وزن بهره برده است. همان‌گونه که «ضرّاء» نماد شداید و رنج‌های پایدار انسانی است، «سرّاء» بیانگر خوشی‌ها و نعمت‌های ماندگار و دلنشین می‌باشد. این تقابل وزنی و معنایی، نوعی موازنه بلاغی می‌آفریند: واژه‌ای برای رنج پایدار و واژه‌ای دیگر برای نعمت پایدار. بدین‌سان، وزن «فعلاء» در هر دو واژه بار معنایی استمرار و شدت را حفظ کرده و به مخاطب القا می‌کند که هم شادی و هم رنج، بخشی از سنت ممتد الهی در زندگی بشرند.
ریشه «ضَرّ» در قرآن مشتقات دیگری نیز دارد که به صورت کوتاه می‌توان به آن‌ها اشاره کرد:
«ضَرّ» (یوسف/۸۳) که به آسیب و ضرر فردی اشاره دارد.
«مُضِرّة» (بقره/۱۰۲) که به ضرر و زیان اشاره دارد.
«أضرّ» که در برخی آیات با مفهوم زیان یا آزار به کار رفته است.
این تنوع صرفی و معنایی، شبکه‌ای گسترده از رنج، آسیب و ضرر را نمایان می‌سازد و نشانگر دقت قرآن در انعکاس درجات و گونه‌های مختلف رنج انسانی است، و به فهم دقیق‌تر مفهوم «ضرّاء» در متن قرآن یاری می‌رساند.

مصادیق قرآنی و تحلیل سیاق
بقره/۱۷۷: «وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ»
در این آیه، «ضرّاء» در کنار «بأساء» و «حین البأس» آمده است. «بأساء» به سختی‌های عمومی و اجتماعی اشاره دارد، «حین البأس» به موقعیت‌های جنگی و شدت درگیری، و «ضرّاء» بیانگر رنج‌های فردی و جسمی چون بیماری و آلام شخصی است. این ترکیب نشان می‌دهد که صبر مؤمنان باید هم در برابر مشکلات عمومی و هم در رنج‌های فردی سنجیده شود.

انعام/۴۲: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»
در این آیه، «ضرّاء» در کنار «بأساء» نشانه ابتلای الهی است. خداوند اقوام گذشته را هم با سختی‌های اجتماعی (بأساء) و هم با رنج‌های فردی (ضرّاء) گرفتار ساخت تا به تضرع و بازگشت روی آورند. پس «ضرّاء» کارکردی تربیتی و هشداردهنده دارد.

اعراف/۹۴: «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»
این آیه تکرار همان سنت الهی است، اما در بستر تاریخی دیگری. «ضرّاء» همانند آیه پیشین بیانگر رنج‌های فردی
است که همراه با شدت‌های عمومی، مردم را به توبه و فروتنی فرا می‌خواند. تکرار تعبیر «لعلّهم یتضرّعون» بر جنبه هدایتگر این ابتلا تأکید دارد.
هود/۱۰: «وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ الشَّرُّ عَنِّی إِنَّهُ لِفِتْنَةٍ وَإِنَّهُ لَذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ»
اینجا «ضرّاء» به معنای مصائب فردی است که بر انسان عارض می‌شود. پس از رفع آن و رسیدن نعمت، برخی انسان‌ها دچار غفلت شده و می‌پندارند شرّ از آنان برطرف شده است. آیه نشان می‌دهد که «ضرّاء» وسیله آزمایش است تا روح انسان در صبر و شکر سنجیده شود.
فصلت/۵۰: «وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ الشَّرُّ عَنِّی إِنَّهُ لِفِتْنَةٍ وَإِنَّهُ لَذِکْرَى لِلْمُتَّقِینَ»
این آیه همان مضمون آیه هود/۱۰ را تکرار می‌کند، با این تفاوت که تأکید پایانی آن بر «تذکر برای متقین» است. یعنی تنها پرهیزگاران از تجربه «ضرّاء» پند می‌گیرند و آن را نشانه‌ای از سنت الهی در امتحان می‌دانند.

جنبه تاریخی ـ اجتماعی «ضرّاء»
در برخی آیات، از جمله انعام/۴۲ : «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» و اعراف/۹۴، : «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»، «ضرّاء» در کنار «بأساء» آمده است. هرچند بسیاری از مفسران آن را به رنج‌های فردی، بیماری یا آلام جسمی تفسیر کرده‌اند، اما برخی دیگر (مانند طبری در جامع البیان) آن را ناظر به خشکسالی، قحطی و بیماری‌های گسترده اجتماعی دانسته‌اند. بدین ترتیب، «ضرّاء» تنها به ابتلائات شخصی محدود نمی‌شود، بلکه در سیاق‌های تاریخی می‌تواند بر ابتلائات عمومی و اجتماعی نیز دلالت داشته باشد. این نکته دامنه معنایی واژه را گسترده‌تر کرده و نشان می‌دهد که قرآن با همنشینی «بأساء» و «ضرّاء»، از دو سطح سختی ـ اجتماعی و فردی ـ سخن می‌گوید.

تمایز با «بأساء» و تحلیل شبکه معنایی
«بأساء» در قرآن غالباً به شدت، قهر، کیفر و مصائب عمومی اشاره دارد و کمتر دلالت مستقیم بر فقر یا مصائب فردی دارد. «ضرّاء» بر رنج فردی، مصائب جسمی و آلام درونی دلالت دارد.
این همنشینی دقیق، نشانگر دقت بیانی قرآن است: یک ریشه لغوی (شدت) به گونه‌ای گسترده و با سیاق‌های متفاوت، هم مصائب عمومی را می‌رساند و هم رنج‌های شخصی را منعکس می‌کند.
نکته: برخی منابع تفسیری مانند المیزان و مجمع البیان به وضوح تمایز این دو واژه را بیان کرده‌اند و تحلیل شبکه معنایی آن‌ها نشان می‌دهد که قرآن با ظرافت هر جنبه از ابتلاء انسانی را مشخص می‌کند.
نکات بلاغی و تربیتی
واژه «ضرّاء» همواره با مفاهیمی چون صبر، تضرع و امتحان همراه است.
این پیوند بلاغی نشان می‌دهد که سختی‌های فردی ابزار تربیتی الهی هستند تا انسان‌ها به فروتنی، صبر و بازگشت به خدا دست یابند.
تضاد «ضرّاء» و «نعمت و رحمت پس از ضرّاء» تصویر روشنی از سنت الهی در امتحان بشر ارائه می‌دهد و اهمیت صبر و شکر را برجسته می‌کند.

تحلیل بلاغی گسترده‌تر
کاربرد ریشه «ضَرّ» در قرآن، تنها در تقابل با «بأساء» و «سرّاء» محدود نمی‌شود. در برخی آیات، این ریشه در ساختارهای تقابلی با «نفع» نیز به‌کار رفته است. برای نمونه، در بقره/۱۰۲ می‌خوانیم:
«...فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ...»
در این آیه، «ضرّ» در برابر «نفع» قرار گرفته و این تقابل نشان می‌دهد که قرآن برای روشن‌سازی معنا، اغلب ریشه «ضَرّ» را در کنار مفاهیم متضاد قرار می‌دهد. چنین کاربردی، علاوه بر تأکید بلاغی، به فهم دقیق‌تر نقش این واژه در شبکه معنایی قرآن کمک می‌کند.

جمع‌بندی
«ضرّاء» در قرآن کریم نمادی از رنج فردی و مصائب جسمی است که انسان را در مسیر تربیت اخلاقی و معنوی قرار می‌دهد. این واژه، در کنار «بأساء» و «سرّاء»، تصویری جامع از دوگانه رنج و راحت، سختی و نعمت، مصائب و
رحمت الهی ارائه می‌کند.
«بأساء» و «حین البأس»: مصائب عمومی، کیفر و شدت الهی
«ضرّاء»: رنج‌های فردی، آلام جسمی و ابتلائات درونی
«سرّاء»: خوشی و نعمت
با این دسته‌بندی، قرآن با یک ریشه لغوی، طیف کاملی از تجارب انسانی در برابر شدت و قهر الهی، رنج فردی و نعمت الهی را به تصویر کشیده است.
بنابراین، «ضرّاء» در قرآن نه تنها واژه‌ای دال بر رنج است، بلکه نشانه‌ای بلاغی و تربیتی از سنت ابتلای الهی و راهی برای پرورش صبر و بازگشت به خداست.
  سوره بقرة آیه 177 - پژوهش های شخصی
«بأس» : در متن آمده است.
 توضيح :
معناشناسی و ریشه‌شناسی واژگان «بأس»، «بائس»، «بأسنا» در قرآن کریم

مقدمه
زبان قرآن، زبانی است سرشار از شبکه‌های معنایی و واژگانی که هرکدام با دقت شگرف در جایگاه خود نشسته‌اند. واژه‌های «بأس» و مشتقات آن، از جمله این موارد هستند که بار معنایی ویژه‌ای دارند و در آیات متعدد با دلالت‌های گوناگون به کار رفته‌اند. این واژه گاه به معنای شدت جنگ و قدرت قهرآمیز، گاه به معنای عذاب و کیفر الهی و گاه به صورت تفسیری به معنای فقر و سختی معیشت معرفی شده است. بررسی دقیق این واژه و سیاق‌های مختلف آن، چشم‌اندازی روشن از تنوع معنایی آن ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که قرآن چگونه با بهره‌گیری از یک ریشه، پیام‌های متفاوتی در حوزه‌های اجتماعی، اخلاقی، تاریخی و الهیاتی منتقل کرده است.

ریشه‌شناسی لغوی
واژه «بَأْس» از ریشه ثلاثی «بَ ‌ـ‌ أ ‌ـ‌ سَ» است. اصل این ریشه بر مفهوم شدت، سختی و قدرت همراه با رعب دلالت دارد. در معاجم عربی چنین آمده است:
در لسان العرب (ابن منظور) آمده: «البَأْسُ: الشِّدّةُ فی الحربِ»؛ یعنی «بأس» به معنای شدت و سختی در جنگ است.
مفردات الفاظ قرآن (راغب اصفهانی) تصریح دارد که «البَأْسُ یقال للشدة فی الحرب، ثم استُعیر لکل شدةٍ ومحنة»؛ نخستین معنای «بأس» شدت جنگ است، سپس در هرگونه شدت، محنت و عذاب به کار می‌رود.
تاج العروس (مرتضی زبیدی) نیز همین معنا را تکرار می‌کند و علاوه بر آن، «بائس» را به معنای فقیر و محتاج دانسته است.
از این‌رو می‌توان گفت ریشه «بأس» به دو شاخه اصلی معنایی منشعب می‌شود:
شدت و سختی در میدان نبرد یا قهر و عذاب.
سختی و محنت زندگی، از جمله فقر و تهیدستی.

کاربردهای قرآنی «بأس»
واژه «بأس» و مشتقات آن در قرآن کریم بارها به کار رفته و در سیاق‌های گوناگون معنای متفاوت، ولی مرتبطی یافته است. بررسی آیات نشان می‌دهد که «بأس» همواره ناظر به نوعی شدت، قهر و سختی است، اما ظهور آن در سه حوزه‌ی اصلی دیده می‌شود:

۱. «بأس» به‌عنوان قوّت و کیفر الهی (کیفرِ جمعی / هشداری تذکّری)
(سورهٔ الأنبیاء، آیهٔ ۱۲) «فَلَمَّا أَحَسُّوا بِبَأْسِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا یَرْکُضُونَ»
این آیه نمایانگر نزول عذاب یا ضربهٔ الهی بر اقوام و واکنش ناگهانی آنان است. واژهٔ «بأس» در این سیاق به معنای قدرت و شدت کیفر الهی است و پیام تربیتی و تذکّری دارد: هشدار برای بازگشت به سوی خدا و تضرّع در برابر او.

۲. «البأساء» در ترکیبِ «البأساء وَ الضَّرّاء» — شدایدِ عمومی یا جمعی در مقابل مصائب فردی
(سورهٔ الأنعام، آیهٔ ۴۲) «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»
در این آیه، «البأساء» به شداید گسترده یا جمعی (مانند عذاب، جنگ یا فشار تاریخی) دلالت دارد و «الضَّرَّاء» جنبهٔ مصائب فردی و درونی را نشان می‌دهد. این ترکیب تفاوت سطوح ابتلاء را مشخص می‌کند و تأکید بر بازگشت جمعی اقوام به خدا دارد.

۳. «حِینَ الْبَأْسِ» — زمانِ کشمکش و امتحان اجتماعی (مثلاً صحنهٔ نبرد یا بحران)
(سورهٔ البقرة، آیهٔ ۱۷۷) «وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ»

در این سیاق، «بأس» به وضعیت حادّ درگیری یا بحران اشاره دارد. واژهٔ «بأس» شدت و سختی کشمکش را نشان می‌دهد و اغلب آزمون صبر و استقامت انسان را می‌سنجد. «الضَّرَّاء» در کنار آن به مصائب فردی و درونی مربوط است و ترکیب آن‌ها شبکهٔ معنایی گسترده‌ای از ابتلاء جمعی و فردی ایجاد می‌کند.

۴. «بائس» فقر و درماندگی شدید
(سورهٔ الحج، آیهٔ ۲۸) «فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ»
در این آیه «بائس فقیر» به معنای نیازمند درمانده و فقیر مطلق است، کسی که در نهایت شدتِ فقر و عجز به سر می‌برد. در عین حال، در منابع تفسیری و فقهی، این واژه فراتر از همان یک‌بارِ قرآنی، توسعه معنایی یافته و برای توضیح مراتب شدیدتر فقر یا تمایز بین انواع نیازمندان (مثلاً فقیر، مسکین، بائس) به کار رفته است.

خلاصهٔ کاربردی
«بأس» در قرآن یک هستهٔ معنایی واحد (شدّت، قهر، نیرو) دارد که بر اساس سیاق می‌تواند:
(الف) عذابِ الهی/کیفر جمعی،
(ب) شداید و گرفتاری‌هایِ اجتماعی/تاریخی،
(ج) زمانِ برخورد و جنگ را دلالت کند.
«الضَّرّاء» نزدیک به مصائب فردی و درونی است؛ «البأساء» و «حِینَ البأس» گسترهٔ معنایی «بأس» را از سختیِ جمعی تا نبرد پوشش می‌دهد.

تحلیل بلاغی و معنایی
از بررسی کاربردهای «بأس» در قرآن برمی‌آید که این واژه شبکه‌ای معنایی پیرامون شدت، سختی و
قهر ایجاد می‌کند. این شدت گاه در میدان نبرد، گاه در قهر و عذاب الهی و گاه در سختی‌های معیشتی و فقر ظاهر می‌شود. بلاغت قرآن در این است که از یک ریشه واحد، میدان معنایی گسترده‌ای می‌سازد که در همه حال هشداری اخلاقی و تربیتی برای انسان دارد:
در عرصه اجتماعی، یادآور فقر، نیازمندی و ضرورت انفاق است.
در عرصه تاریخی، نشانه عذاب‌های الهی بر اقوام گذشته است.
در عرصه الهیاتی، تجلی قدرت و شدت خداوند به‌عنوان «شدید البأس» است.
به موازات این شبکه معنایی، مقایسه با واژگان دیگر قرآن مانند «ضرّاء» و «سرّاء» نیز روشن‌کننده است:
همان‌طور که «ضرّاء» نماد رنج پایدار و مصائب فردی است، «بأس» نماد شدت و قهر است که می‌تواند جمعی یا تاریخی باشد.
همان‌طور که «سرّاء» نماد نعمت، خوشی و حالت مطلوب پایدار است، «بأس» تضاد بلاغی و معنایی با آن ایجاد می‌کند و قرآن از طریق این تضاد، سنت الهی در آزمایش، ابتلاء و تنوع تجارب انسانی را به زیبایی منعکس می‌سازد.

بدین ترتیب، «بأس» نه تنها شدت و سختی را نشان می‌دهد، بلکه در کنار «ضرّاء» و «سرّاء»، شبکه‌ای معنایی از رنج، شدت، نعمت و خوشی ایجاد می‌کند که هم از نظر بلاغی و هم از منظر تربیتی اهمیت دارد. از این رو، بررسی بلاغی و معنایی این واژه مقدمه‌ای برای فهم نهایی جایگاه آن در سنت الهی است.

نتیجه‌گیری
واژه «بأس» و مشتقات آن در قرآن نمونه‌ای از غنای واژگانی و معنایی این کتاب آسمانی است. ریشه آن بر شدت و صلابت دلالت دارد و در سیاق‌های مختلف به جنگ، عذاب و فقر (در تفاسیر) معنا می‌شود. قرآن از این ریشه، هم بعد اجتماعی (رسیدگی به فقرا)، هم بعد تاریخی (عبرت از اقوام گذشته) و هم بعد الهیاتی (شناخت قدرت خداوند) را در قالب یک واژه به زیبایی در هم تنیده است. «بأس» نه تنها یک واژه، بلکه آینه‌ای است که تجلی گوناگون قدرت، قهر، محنت و آزمون‌های الهی را در آن می‌توان دید.
[ همه اﻋﺮاب ها ] اﻋﺮاب های سيروس عزيزي (1 مورد)
  سوره مومنون آیه 88 - پژوهش های شخصی
بررسی واژه ی«عَلَیهِ»
 توضيح : واژه «عَلَیهِ» در عبارت «وَ لَا یُجَارُ عَلَیهِ» از نظر نحوی و معنایی بسیار مهم است.
1. جایگاه نحوی «عَلَیهِ»
این کلمه جار و مجرور است و متعلق به فعل «یُجَارُ» که مجهول است.
در چنین ساختاری، «عَلَی» به معنای «بر ضد» نیست، بلکه نشان‌دهنده کسی است که قرار است مورد حمایت قرار گیرد.
در زبان عربی، وقتی فعل «أَجَارَ» (یُجِیرُ) به کار می‌رود، معمولاً مفعول مستقیم را می‌گیرد (مثلاً: «أَجَارَهُ» = او را پناه داد). اما وقتی به صورت مجهول بیاید، عبارت با «عَلَی» نشان می‌دهد که کسی قرار است مورد حمایت یا تحت پناه قرار بگیرد، اما این اتفاق نمی‌افتد.
2. تحلیل معنایی
در این آیه، «وَ لَا یُجَارُ عَلَیهِ» به این معناست که هیچ‌کس نمی‌تواند خدا را تحت حمایت خود قرار دهد یا او را در پناه بگیرد.

«عَلَیهِ» نشان می‌دهد که این عمل باید بر روی خدا انجام شود، اما این کار شدنی نیست.
برخلاف مخلوقات که نیاز به پناه و حمایت دارند، خداوند بی‌نیاز از هرگونه حمایت است.

3. تفاوت با «علیه» در مفهوم «بر ضد»
در برخی موارد، «عَلَی» ممکن است معنای «بر ضد» بدهد، اما در اینجا چنین برداشتی صحیح نیست.
اگر «عَلَیهِ» به معنای «بر ضد او» بود، باید انتظار داشت که عبارت به مفهومی مانند «هیچ‌کس علیه او پناه داده نمی‌شود» منتهی شود، که با مضمون آیه همخوانی ندارد. در اینجا، تأکید بر این است که هیچ‌کس نمی‌تواند خدا را تحت پناه یا حمایت خود قرار دهد.

نتیجه‌گیری:
پس «عَلَیهِ» در این آیه به این معناست که هیچ‌کس نمی‌تواند خدا را تحت حمایت خود بگیرد، برخلاف او که به دیگران پناه می‌دهد.